تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دشمن» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

این مسئله گاهی در ذهن ما مردم شکل می گیرد،که آیا نمی شود ما حکومت اسلامی داشته باشیم، اما این دشمنی ها وجود نداشته باشد ؟ یا به عبارت شفاف تر اگر این دشمنی ها و ضرر هایی که در اثر آن به ما وارد می شود به خاطر اسلام است، نمی شود ما طوری مسلمان باشیم و حکومت اسلامی هم داشته باشیم اما این دشمنی ها ایجاد نشود ؟ یک جور اسلام و مسلمانی کم ضرر تر یا بی ضرر تر ؟

رهبری در جایی می گویند: « من نمى‌گویم که دشمنیهاى امریکا، بر اوضاع کشور و ملت عزیز ما اثرى نگذاشته است. چرا؛ اینها به مصالح ملت ما ضرر زدند. اینها با تحمیل جنگ، ما را هشت سال عقب انداختند. ما را که باید در جاده سازندگى حرکت مى‌کردیم، مجبور به دفاع از کشور کردند و بسیارى از منابع اساسى ما را نیز در داخل کشور و در حین جنگ از بین بردند. بنابراین، ضرر از سوى دشمن حتمى است و در این، تردیدى نیست. منتها یک واقعیت بسیار روشن هم وجود دارد و آن این است که ملت ایران، با ایستادگىِ و مقاومت خود، توانسته است توطئه‌هاى دشمنان را که مى‌خواستند او را به تسلیم وادارند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط شوند و داراییهاى این ملت را مثل پنجاه سال،صدسال گذشته غارت کنند، خنثى‌ و آنان را ناامید کند.» یعنی ما از دشمنان خود ضرر و آسیب دیده ایم و آن ها باعث مشکلاتی برای مردم شده اند، در ادامه در بیان دلایل این دشمنی می گوید :«علل این دشمنیها، مواردى است که عرض مى‌کنم: در درجه اوّل مسأله تفکیک نشدن دین از سیاست و از صحنه زندگى است.» یعنی «حکومت اسلامی» و وارد کردن و نقش دادن به دین در سیاست و صحنه ی زندگی یکی از علل این دشمنی ها است. پس ما به خاطر آنکه دین را در سیاست و صحنه ی زندگی دخالت داده ایم با دشمنی هایی روبرو شدیم که به ما ضرر زده اند. 

عده ای هم از همین مسئله استفاده کرده و به ایجاد شبهه ی «ناکارآمدی دین» در صحنه ی اداره ی زندگی و سیاست می پردازند. و می گویند :«جمهوری اسلامی ادعا می کند که برخی از مشکلاتش به خاطر دشمنی هایی است که با او می شود، و علت این دشمنی ها را هم «اسلام» و «آرمان های اسلامی» می داند، اما مردم برای یک زندگی بهتر و مرفه تر انقلاب کرده بودند، نه آنکه با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند. پس بهتر است که دین و آرمان های دینی را در امر اداره ی حکومت دخالت ندهیم تا این دشمنی ها و مشکلات پیش نیاید، مردم هم به مسلمانیشان برسند، یعنی  اسلام داشته باشیم، اما بدون حکومت اسلامی و بدون مشکلات، یا لااقل اگر می خواهید حکومت اسلامی هم باشد کمی تندروی را کنار گذاشته و دست از این آرمان ها برداریم.»

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجا دوباره همان خاکریز جبهه ها است

من ایستاده ام به تماشای ماجرا

یک لحظه دیدمت، تو در آن معرکه

آرپی جی ات به دست و سلاح در کنار

رفتی به بلندای آن خاکریز پست

(یک تانک کرده گویا کمین بچه ها)

اما دگر چشم ها درست ندید

در آن فضای پر از دود، پر غبار

آخر چه شد، چه بر سرت آمد که ناگهان

افتادی از بلندی و غلطتان خون خویش

صورت به روی خاک کشیدی و بعد از آن...

دیگر نفس نفست هم سخت می رسید

گویا به قلب تو تیر خورده بود

صد پاره کرده سینه ات را تیر تیربار

همچون کتاب ورق پاره سینه ات

کز لا به لای ورق هاش خون می چکد

داری شهید می شوی انگار و اشک ها  

یک لحظه ام امان نداد و دلم بی قرار

اما نگاه تو ، هنوز پشت خاکریز

جایی میان آن تیرباران، آن غبار.

دشمن هنوز هست و هنوز هست دشمنی  ...

دیگر نفس نمانده برایت، دریغ و آه

*     *     *     *     *     *     *

رفتی ز شهر مردگان و حالا نگاه کن
اینبار تو ایستاده ای به تماشای ماجرا

من این کلاه را از تو امانت گرفته ام

این چفیه را خودت به گردنم انداخته ای

دشمن هنوز هست و هنوز هست دشمنی

اینجا دوباره همان خاکریز جبهه ها است....

  • معین فاطمی