تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

رای آوردن آقای روحانی برای قسمتی از معتقدان و دوست داران نظام اسلامی (موسوم به ارزشی ها/حزب اللهی ها) چندان خوشایند نبود، به عبارت ساده تر دوست داشتند شخص دیگری غیر از روحانی، مثلا قالیباف یا جلیلی در انتخابات پیروز می شد، و قدرت در دست اصول گرایان باقی می ماند.

اما رای آوردن روحانی جدای از تحلیل هایی که می توان از آن کرد، و جدای از آسیب هایی که احتمالش را می دهند که داشته باشد، در مقایسه با رای آوردن سایر افراد دارای نقاط مثبت و فوایدی هم بود/خواهد بود، که نمی توان آن ها را هم نادیده گرفت، در زیر به چند تا از آن ها اشاره می کنم، (سعی کنید که در هر مورد موقعیت را با رای آوردن جلیلی یا مثلا قالیباف مقایسه کنید) :

1- زدودن شک و شبهه سلامت انتخابات : چه بخواهیم و چه نخواهیم، نپذیرفتن نتیجه ی انتخابات در سال 88 و حوادث پیرامون آن توسط موسوی و کروبی و اطرافیانشان، برای برخی از مردم در ارتباط با سلامت انتخابات تردید ایجاد کرد. چراکه مردم می دیدند افرادی که خود روزگاری در نظام مسئولیت های سطح بالایی را داشتند، و برخی از ابتدای انقلاب یار امام و همراه انقلاب محسوب می شدند، حال نتیجه ی انتخابات را قبول نداشته و در سلامت آن تردید می کنند. اما انتخاب روحانی، که از حمایت همان طیف مردد در سلامت انتخابات 88 هم برخوردار بود، این تردید را برای قشر قابل توجهی از مردم برطرف خواهد کرد و اعتماد آن ها به نظام انتخاباتی را احیا. (حالا فرض کنید اگر جلیلی رای می آورد، این شبهه برای این بخش از مردم نه تنها بر طرف نمی شد، بلکه به خاطر خصوصیات جلیلی شاید تشدید هم می گردید.)

2- پر کردن شکاف و فاصله بین بخشی از مردم و نظام : رای مردم به موسوی در سال 88 نشان دهنده ی اعتماد آن قشر از مردم به او بود،بالتبع زمانی که او ادعای تقلب در انتخابات را مطرح می کند، و زمانی که روبروی نظام می ایستد و دوشادوش ابوزوسیون قرار می گیرد، بدنه ی اجتماعی طرفدار او نیز با نظام زاویه پیدا می کند، زاویه ای که شاید روز به روز هم بر عمق آن در این سال ها افزوده می شد. این فاصله و شکاف فقط بین طیفی از مردم با نظام نبود، بلکه بین طیفی از مردم، با بخش دیگری از مردم نیز بود. و البته مشخصا این شکاف و فاصله، که موجب بی اعتمادی آن دسته از مردم نسبت به نظام اسلامی می شود، اصلا مطلوب نبوده  و نیست و باعث از دست رفتن بخشی از نیرو ها و سرمایه های انسانی می شود. و باعث می شود که آن دسته از مردم خود را جدای از نظام تعریف کرده و جمهوری اسلامی را از خود ندانند. و به عبارتی خود را بیرون از نظام ببینند. این طیف احتمالا در این انتخابات یا به روحانی رای داده اند، و یا آنکه متمایل به رای آوردن او بوده اند، بنابر این رای آوردن روحانی، و قرار گرفتن او در جایگاه ریاست جمهوری نظام، باعث می شود این قشر دوباره خود را درون نظام اسلامی و نه مقابل آن ببیند، و در نتیجه شکاف ایجاد شده به مرور پر شود. و اعتماد آن ها به نظام هم به مرور برگشته و بخشی از افکار نادرست آنها نسبت به نظام نیز از بین برود. (بازهم مقایسه کنید با رای آوردن جلیلی یا حتی قالیباف، این بخش زمانی شاید اگر گزینه ی مطلوبشان رای نمی آورد، دوباره در جایگاه قبلی خود به عنوان کسانی که با نظام مشکل دارند قرار می گرفتند)

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

این مسئله گاهی در ذهن ما مردم شکل می گیرد،که آیا نمی شود ما حکومت اسلامی داشته باشیم، اما این دشمنی ها وجود نداشته باشد ؟ یا به عبارت شفاف تر اگر این دشمنی ها و ضرر هایی که در اثر آن به ما وارد می شود به خاطر اسلام است، نمی شود ما طوری مسلمان باشیم و حکومت اسلامی هم داشته باشیم اما این دشمنی ها ایجاد نشود ؟ یک جور اسلام و مسلمانی کم ضرر تر یا بی ضرر تر ؟

رهبری در جایی می گویند: « من نمى‌گویم که دشمنیهاى امریکا، بر اوضاع کشور و ملت عزیز ما اثرى نگذاشته است. چرا؛ اینها به مصالح ملت ما ضرر زدند. اینها با تحمیل جنگ، ما را هشت سال عقب انداختند. ما را که باید در جاده سازندگى حرکت مى‌کردیم، مجبور به دفاع از کشور کردند و بسیارى از منابع اساسى ما را نیز در داخل کشور و در حین جنگ از بین بردند. بنابراین، ضرر از سوى دشمن حتمى است و در این، تردیدى نیست. منتها یک واقعیت بسیار روشن هم وجود دارد و آن این است که ملت ایران، با ایستادگىِ و مقاومت خود، توانسته است توطئه‌هاى دشمنان را که مى‌خواستند او را به تسلیم وادارند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط شوند و داراییهاى این ملت را مثل پنجاه سال،صدسال گذشته غارت کنند، خنثى‌ و آنان را ناامید کند.» یعنی ما از دشمنان خود ضرر و آسیب دیده ایم و آن ها باعث مشکلاتی برای مردم شده اند، در ادامه در بیان دلایل این دشمنی می گوید :«علل این دشمنیها، مواردى است که عرض مى‌کنم: در درجه اوّل مسأله تفکیک نشدن دین از سیاست و از صحنه زندگى است.» یعنی «حکومت اسلامی» و وارد کردن و نقش دادن به دین در سیاست و صحنه ی زندگی یکی از علل این دشمنی ها است. پس ما به خاطر آنکه دین را در سیاست و صحنه ی زندگی دخالت داده ایم با دشمنی هایی روبرو شدیم که به ما ضرر زده اند. 

عده ای هم از همین مسئله استفاده کرده و به ایجاد شبهه ی «ناکارآمدی دین» در صحنه ی اداره ی زندگی و سیاست می پردازند. و می گویند :«جمهوری اسلامی ادعا می کند که برخی از مشکلاتش به خاطر دشمنی هایی است که با او می شود، و علت این دشمنی ها را هم «اسلام» و «آرمان های اسلامی» می داند، اما مردم برای یک زندگی بهتر و مرفه تر انقلاب کرده بودند، نه آنکه با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند. پس بهتر است که دین و آرمان های دینی را در امر اداره ی حکومت دخالت ندهیم تا این دشمنی ها و مشکلات پیش نیاید، مردم هم به مسلمانیشان برسند، یعنی  اسلام داشته باشیم، اما بدون حکومت اسلامی و بدون مشکلات، یا لااقل اگر می خواهید حکومت اسلامی هم باشد کمی تندروی را کنار گذاشته و دست از این آرمان ها برداریم.»

  • معین فاطمی

جلیلی و قالیباف

بسم الله الرحمن الحیم

 

این روز ها بین خیلی از دوستان بحث بر سر دوگانه ای است که یک سرش محمد باقر قالیباف ایستاده و سر دیگرش سعید جلیلی،برای من هم هر دوی این دو سر مهم هستند،و به هر دوی آنها فکر می کنم.اما در اینجا قصد بررسی همه ی نقاط قوت و ضعف آنها و ابعاد مختلف را ندارم،بلکه فقط قصد بررسی بخشی از ماجرا را دارم .

طرفداران قالیباف از توان اجرایی او،سابقه ی مدیریتیش در ناجا ،قرارگاه خاتم الانبیاء و شهرداری تهران میگویند.از دستاورد های او و از کار هایی که در شهرداری کرده است.از پارک ها و تونل ها و اتوبان افتتاح شده. و از اینکه شهر به سمت عدالت و پیشرفت رفته است.قالیباف مرد عمل است.یک مدیر باتجربه ،پرتوان و جوان.

آنها می گویند کشور ما به یک مدیر با سابقه و قوی احتیاج دارد.چرا که اکنون فرصت آزمون و خطا نیست.شرایط کشور بسیار حساس است و فشار مشکلات مردم را آزار می دهد.

در مقابل طرفداران جلیلی از سابقه ی او در شورای عالی امنیت ملی می گویند.و نتیجه می گیرند که از مسائل مختلف کشور اطلاع دارد و می تواند مشکلات را حل کند.از مدیریت موفق او در شورا و در جریان مذاکرات می گویند.

اما در مورد سابقه ی اجرایی و تجربه، من امتیاز بیشتر را به قالیباف می دهم،او حقیقتا در این زمینه کارنامه ی پر تری دارد.جلیلی تجربه ی مدیریت یک سیستم را ندارد.یک سیستم با یک شورا تفاوت می کند.اما قالیباف این تجربه را در کارنامه ی خود دارد..و البته کارنامه اش هم کارنامه ی در مجموع مثبتی به نظر می رسد.

  • معین فاطمی

 

بسم الله الرحمن الحریم

سایت رجانیوز مطلبی را  در ارتباط با پیشرفت و عدالت کار کرد،که همان شد مقدمه ای برای نوشتن این متن،در متن زیر دیدگاه بیان شده را نقد کرده ام،و البته دیدگاه دیگری را بیان نموده ام :
یکم به نظرم این کار، که ما بخشی از صحبت ها یا یک جمله از فرد را در نظر گرفته و از آن نتیجه گیری کنیم کار چندان درستی نیست.به خصوص آنکه آن جمله از قطعیت لازم برای نتیجه گیری ما بر خوردار نباشد.

دوم بهتر است به جای کار اول،ابتدا با توجه به صحبت های مختلف فرد و با دلایل کافی منظومه ی فکری وی تبیین شود و سپس آن منظومه ی فکری نقد شود.البته این کار دشواری است،پس اگر هم قرار است بر مینای گزاره های محدودی نتیجه پیری شود باید توجه کرد که آن گزاره ها حقیقتا معنای گفته شده را داشته باشند .

سوم : مطلب زیر را با توجه به صحبت های آقای قالیباف در گفتگوی ویژه ی خبری نوشته ام و نه صحبت های دیگرشان،یعنی به نظرم از این صحبت ها آن نتیجه ی گرفته شده را،نمی توان گرفت!

اما در مورد این جملات آقای قالیباف : «‌ به نظر من این بحث یک مقدمه ای دارد مقدمه اولش این است بنده اگر رئیس دولت شدم می خواهم تصمیم بگیرم برای پیشرفت کشور چون تا پیشرفت اتفاق نیفتد عدالت در واقع توزیع فقر است اگر تازه خوب توزیع کنیم »
برخی دوستان از این بخش از صحبت های آقای قالیباف نتیجه گرفته اند

  • معین فاطمی