تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

یکی از درد های تاریخی ما انسان ها این است، که انگار خودمان دوست داریم که دروغ بشنویم، انگار خودمان دوست داریم که فریبمان بدهند. اصلا انگار از شنیدن دروغ بیش از شنیدن حقیقت لذت می بریم. 

و دردناک تر از آن این است که گاهی فریب را نه تنها می پذیریم، که آن را می پرستیم.

و دردناک تر از آن این است که برای پذیرفتن حقیقت، هزار برهان و دلیل می طلبیم، و در نهایت طریق شک را اختیار می کنیم.

فریب را آسان می پذیریم، چون می خواهیم، و حقیقت را سخت می پذیریم، باز هم چون اینطور می خواهیم.

آن جا که باید پای منطق را به میان بکشیم و فریب و دروغ را روشن کنیم، منطقی نیست، و آن جا که باید حق را بپذیریم، می گوییم که حق، منطقی نیست.

هزار هزار داستان را به هم می بافیم تا حقیقت را بپوشانیم.

 کافی است تا گوساله ای، از خود صدایی در بیاورد، تا پیش پای این فریب سجده کنیم و آن را بپرستیم، اما برای پذیرفتن حقیقت، برای پذیرفتن خدای موسی (ع)، حتی اگر پیش چشمهایمان دریا بشکافد، و فرعون و لشکرش را در خود ببلعد، حتی اگر پیش چشمهایمان عصای موسی مار شود، و دست او بدرخشد، و حتی اگر از آسمان برایمان غذا نازل شود، باز هم تردید خواهیم داشت، و خواهیم گفت که تا خدای تو را نبینیم، او را نمی پذیریم و نمی پرستیم.

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

رای آوردن آقای روحانی برای قسمتی از معتقدان و دوست داران نظام اسلامی (موسوم به ارزشی ها/حزب اللهی ها) چندان خوشایند نبود، به عبارت ساده تر دوست داشتند شخص دیگری غیر از روحانی، مثلا قالیباف یا جلیلی در انتخابات پیروز می شد، و قدرت در دست اصول گرایان باقی می ماند.

اما رای آوردن روحانی جدای از تحلیل هایی که می توان از آن کرد، و جدای از آسیب هایی که احتمالش را می دهند که داشته باشد، در مقایسه با رای آوردن سایر افراد دارای نقاط مثبت و فوایدی هم بود/خواهد بود، که نمی توان آن ها را هم نادیده گرفت، در زیر به چند تا از آن ها اشاره می کنم، (سعی کنید که در هر مورد موقعیت را با رای آوردن جلیلی یا مثلا قالیباف مقایسه کنید) :

1- زدودن شک و شبهه سلامت انتخابات : چه بخواهیم و چه نخواهیم، نپذیرفتن نتیجه ی انتخابات در سال 88 و حوادث پیرامون آن توسط موسوی و کروبی و اطرافیانشان، برای برخی از مردم در ارتباط با سلامت انتخابات تردید ایجاد کرد. چراکه مردم می دیدند افرادی که خود روزگاری در نظام مسئولیت های سطح بالایی را داشتند، و برخی از ابتدای انقلاب یار امام و همراه انقلاب محسوب می شدند، حال نتیجه ی انتخابات را قبول نداشته و در سلامت آن تردید می کنند. اما انتخاب روحانی، که از حمایت همان طیف مردد در سلامت انتخابات 88 هم برخوردار بود، این تردید را برای قشر قابل توجهی از مردم برطرف خواهد کرد و اعتماد آن ها به نظام انتخاباتی را احیا. (حالا فرض کنید اگر جلیلی رای می آورد، این شبهه برای این بخش از مردم نه تنها بر طرف نمی شد، بلکه به خاطر خصوصیات جلیلی شاید تشدید هم می گردید.)

2- پر کردن شکاف و فاصله بین بخشی از مردم و نظام : رای مردم به موسوی در سال 88 نشان دهنده ی اعتماد آن قشر از مردم به او بود،بالتبع زمانی که او ادعای تقلب در انتخابات را مطرح می کند، و زمانی که روبروی نظام می ایستد و دوشادوش ابوزوسیون قرار می گیرد، بدنه ی اجتماعی طرفدار او نیز با نظام زاویه پیدا می کند، زاویه ای که شاید روز به روز هم بر عمق آن در این سال ها افزوده می شد. این فاصله و شکاف فقط بین طیفی از مردم با نظام نبود، بلکه بین طیفی از مردم، با بخش دیگری از مردم نیز بود. و البته مشخصا این شکاف و فاصله، که موجب بی اعتمادی آن دسته از مردم نسبت به نظام اسلامی می شود، اصلا مطلوب نبوده  و نیست و باعث از دست رفتن بخشی از نیرو ها و سرمایه های انسانی می شود. و باعث می شود که آن دسته از مردم خود را جدای از نظام تعریف کرده و جمهوری اسلامی را از خود ندانند. و به عبارتی خود را بیرون از نظام ببینند. این طیف احتمالا در این انتخابات یا به روحانی رای داده اند، و یا آنکه متمایل به رای آوردن او بوده اند، بنابر این رای آوردن روحانی، و قرار گرفتن او در جایگاه ریاست جمهوری نظام، باعث می شود این قشر دوباره خود را درون نظام اسلامی و نه مقابل آن ببیند، و در نتیجه شکاف ایجاد شده به مرور پر شود. و اعتماد آن ها به نظام هم به مرور برگشته و بخشی از افکار نادرست آنها نسبت به نظام نیز از بین برود. (بازهم مقایسه کنید با رای آوردن جلیلی یا حتی قالیباف، این بخش زمانی شاید اگر گزینه ی مطلوبشان رای نمی آورد، دوباره در جایگاه قبلی خود به عنوان کسانی که با نظام مشکل دارند قرار می گرفتند)

  • معین فاطمی

گفت : تا شقایق هست زندگی باید کرد.

گفتم : تا گل نرگس هست، عاشقی باید کرد . . . 

اللهم عجل لولیک الفرج

  • معین فاطمی

گرچه شب تاریک است . . .

گرچه در آسمانش خورشید نیست . . .

اما ماه هست

من به ماه که می نگرم

دلم قرص می شود، که خورشیدی هست . . .

و روزی طلوع خواهد کرد.

اللهم عجل لولیک الفرج

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

این مسئله گاهی در ذهن ما مردم شکل می گیرد،که آیا نمی شود ما حکومت اسلامی داشته باشیم، اما این دشمنی ها وجود نداشته باشد ؟ یا به عبارت شفاف تر اگر این دشمنی ها و ضرر هایی که در اثر آن به ما وارد می شود به خاطر اسلام است، نمی شود ما طوری مسلمان باشیم و حکومت اسلامی هم داشته باشیم اما این دشمنی ها ایجاد نشود ؟ یک جور اسلام و مسلمانی کم ضرر تر یا بی ضرر تر ؟

رهبری در جایی می گویند: « من نمى‌گویم که دشمنیهاى امریکا، بر اوضاع کشور و ملت عزیز ما اثرى نگذاشته است. چرا؛ اینها به مصالح ملت ما ضرر زدند. اینها با تحمیل جنگ، ما را هشت سال عقب انداختند. ما را که باید در جاده سازندگى حرکت مى‌کردیم، مجبور به دفاع از کشور کردند و بسیارى از منابع اساسى ما را نیز در داخل کشور و در حین جنگ از بین بردند. بنابراین، ضرر از سوى دشمن حتمى است و در این، تردیدى نیست. منتها یک واقعیت بسیار روشن هم وجود دارد و آن این است که ملت ایران، با ایستادگىِ و مقاومت خود، توانسته است توطئه‌هاى دشمنان را که مى‌خواستند او را به تسلیم وادارند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط شوند و داراییهاى این ملت را مثل پنجاه سال،صدسال گذشته غارت کنند، خنثى‌ و آنان را ناامید کند.» یعنی ما از دشمنان خود ضرر و آسیب دیده ایم و آن ها باعث مشکلاتی برای مردم شده اند، در ادامه در بیان دلایل این دشمنی می گوید :«علل این دشمنیها، مواردى است که عرض مى‌کنم: در درجه اوّل مسأله تفکیک نشدن دین از سیاست و از صحنه زندگى است.» یعنی «حکومت اسلامی» و وارد کردن و نقش دادن به دین در سیاست و صحنه ی زندگی یکی از علل این دشمنی ها است. پس ما به خاطر آنکه دین را در سیاست و صحنه ی زندگی دخالت داده ایم با دشمنی هایی روبرو شدیم که به ما ضرر زده اند. 

عده ای هم از همین مسئله استفاده کرده و به ایجاد شبهه ی «ناکارآمدی دین» در صحنه ی اداره ی زندگی و سیاست می پردازند. و می گویند :«جمهوری اسلامی ادعا می کند که برخی از مشکلاتش به خاطر دشمنی هایی است که با او می شود، و علت این دشمنی ها را هم «اسلام» و «آرمان های اسلامی» می داند، اما مردم برای یک زندگی بهتر و مرفه تر انقلاب کرده بودند، نه آنکه با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند. پس بهتر است که دین و آرمان های دینی را در امر اداره ی حکومت دخالت ندهیم تا این دشمنی ها و مشکلات پیش نیاید، مردم هم به مسلمانیشان برسند، یعنی  اسلام داشته باشیم، اما بدون حکومت اسلامی و بدون مشکلات، یا لااقل اگر می خواهید حکومت اسلامی هم باشد کمی تندروی را کنار گذاشته و دست از این آرمان ها برداریم.»

  • معین فاطمی