تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

طبقه بندی موضوعی

خوش نامی قدم اول است... از خوش نامی به بد نامی رسیدن قدم بعدی بود... قدم آخر، گم نامی است... طوبا للغرباء!

(قیدار  |  رضا امیر خانی)

من در تجمع نبودم و از جزئیات آن با خبر نیستم، راستش زیاد هم موافق کار عجله ای نبودم، الان هم اصلا کاری با تحلیل قضیه و ... ندارم. حرفی برای گفتن ندارم، جز اینکه گاهی با خودم فکر می کنم ای کاش خدا آن دنیا همه ی ما گناه کاران را ببخشد، همه ی گناه ها را ببخشد و بگذارد همه به بهشت بروند، به جز یک دسته، هر کاری می کنم دلم رضا نمی دهد آن یک دسته در بهشت باشند، البته ما اینجا چه کاره ایم، خود خدا بهتر می داند، آن یک دسته، نامرد ها هستند ...

من این بنده خدا را می شناسم، محمد صادق شهبازی، دوره 8 روزبه، شاید با همه ی صفر تا صد کارها و مواضعش موافق نباشم (شاید).شاید هم کامل کامل نشناسمش، اما همین قدر که شناختمش، یکی از آدم حسابی ترین کسانی است که دیده ام، به اخلاصش توی کار غبطه می خوردم و می خورم. می دانم که نه افراطی است و نه اصلا این برچسب ها به او می چسبد. می دانم که پیاده نظام فلان جریان سیاسی هم نبوده و نیست. دبیر جنبش عدالتخواه بوده است و حقیقتا هم روحیه ی عدالتخواهی را دارد...اما این صحبت ها و حرف های من واقعا چه فایده ای دارد؟ حالا من بگویم که نسبت دادن این قضیه به جلیلی از مسخره ترین حرف های احمقانه ای است که اگر به چشم نمی دیدم باور نمی کردم، چه فایده ای دارد؟ فقط همین را می توانم بگویم : طوبا للغرباء! خوشا گم نامان!

خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش

بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر!

خبر اول پربازدید های عصر ایران!

http://www.asriran.com/fa/news/297798/%D8%A2%D9%82%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B9%DA%A9%D8%B3-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

  • معین فاطمی

سریال

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد بر صدا و سیما، دیگر امروزه حکم همان عکس با شرت ورزشی را پیدا کرده و اگر در رزومه ی آدم نباشد، حقا و انصافا افت کلاس دارد. به همین جهت و از آنجایی که نگارنده کلا دوست دارد هم رزومه اش پر و پیمان باشد و هم به عکس با شرت ورزشی خیلی اعتقاد دارد، قصد دارد صدا و سیما را که نه، بیشتر، سریال های آن را نقد کند.

ماه رمضان و سریال های آن هم مزید بر علت شد که ما هم شخصا در این حوزه ورود پیدا کنیم و به مانند دیگر بزرگان شمشیر نقد را از نیام برکشیم.

سریال های صدا وسیما را می شود به انواع مختلفی نقد کرد: نقد موضوعی، محتوایی، فرمی و غیره و غیره.

همچنین می شود، کلا سریال ها را نقد کرد، یعنی همه شان را با هم، کیلویی، یا اینکه یک سریال مشخص را نقد کرد، یا اینکه یک تیریپ خاص از سریال ها را نقد کرد.

خیلی کشش ندهم، من قصد دارم، کلا، یعنی خیلی کیلویی همه ی سریال ها ی صدا و سیما را یکجا نقد کنم.

یعنی در حقیقت نقد که نه، یکجور هایی حرف دلم است بعد از این همه سال سریال دیدن، بعد از این همه سال نرگس و یانگوم و جومونگ دیدن.

بعد از این همه سال رستگاران و زیر تیغ دیدن.

  • معین فاطمی

یکی از درد های تاریخی ما انسان ها این است، که انگار خودمان دوست داریم که دروغ بشنویم، انگار خودمان دوست داریم که فریبمان بدهند. اصلا انگار از شنیدن دروغ بیش از شنیدن حقیقت لذت می بریم. 

و دردناک تر از آن این است که گاهی فریب را نه تنها می پذیریم، که آن را می پرستیم.

و دردناک تر از آن این است که برای پذیرفتن حقیقت، هزار برهان و دلیل می طلبیم، و در نهایت طریق شک را اختیار می کنیم.

فریب را آسان می پذیریم، چون می خواهیم، و حقیقت را سخت می پذیریم، باز هم چون اینطور می خواهیم.

آن جا که باید پای منطق را به میان بکشیم و فریب و دروغ را روشن کنیم، منطقی نیست، و آن جا که باید حق را بپذیریم، می گوییم که حق، منطقی نیست.

هزار هزار داستان را به هم می بافیم تا حقیقت را بپوشانیم.

 کافی است تا گوساله ای، از خود صدایی در بیاورد، تا پیش پای این فریب سجده کنیم و آن را بپرستیم، اما برای پذیرفتن حقیقت، برای پذیرفتن خدای موسی (ع)، حتی اگر پیش چشمهایمان دریا بشکافد، و فرعون و لشکرش را در خود ببلعد، حتی اگر پیش چشمهایمان عصای موسی مار شود، و دست او بدرخشد، و حتی اگر از آسمان برایمان غذا نازل شود، باز هم تردید خواهیم داشت، و خواهیم گفت که تا خدای تو را نبینیم، او را نمی پذیریم و نمی پرستیم.

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

رای آوردن آقای روحانی برای قسمتی از معتقدان و دوست داران نظام اسلامی (موسوم به ارزشی ها/حزب اللهی ها) چندان خوشایند نبود، به عبارت ساده تر دوست داشتند شخص دیگری غیر از روحانی، مثلا قالیباف یا جلیلی در انتخابات پیروز می شد، و قدرت در دست اصول گرایان باقی می ماند.

اما رای آوردن روحانی جدای از تحلیل هایی که می توان از آن کرد، و جدای از آسیب هایی که احتمالش را می دهند که داشته باشد، در مقایسه با رای آوردن سایر افراد دارای نقاط مثبت و فوایدی هم بود/خواهد بود، که نمی توان آن ها را هم نادیده گرفت، در زیر به چند تا از آن ها اشاره می کنم، (سعی کنید که در هر مورد موقعیت را با رای آوردن جلیلی یا مثلا قالیباف مقایسه کنید) :

1- زدودن شک و شبهه سلامت انتخابات : چه بخواهیم و چه نخواهیم، نپذیرفتن نتیجه ی انتخابات در سال 88 و حوادث پیرامون آن توسط موسوی و کروبی و اطرافیانشان، برای برخی از مردم در ارتباط با سلامت انتخابات تردید ایجاد کرد. چراکه مردم می دیدند افرادی که خود روزگاری در نظام مسئولیت های سطح بالایی را داشتند، و برخی از ابتدای انقلاب یار امام و همراه انقلاب محسوب می شدند، حال نتیجه ی انتخابات را قبول نداشته و در سلامت آن تردید می کنند. اما انتخاب روحانی، که از حمایت همان طیف مردد در سلامت انتخابات 88 هم برخوردار بود، این تردید را برای قشر قابل توجهی از مردم برطرف خواهد کرد و اعتماد آن ها به نظام انتخاباتی را احیا. (حالا فرض کنید اگر جلیلی رای می آورد، این شبهه برای این بخش از مردم نه تنها بر طرف نمی شد، بلکه به خاطر خصوصیات جلیلی شاید تشدید هم می گردید.)

2- پر کردن شکاف و فاصله بین بخشی از مردم و نظام : رای مردم به موسوی در سال 88 نشان دهنده ی اعتماد آن قشر از مردم به او بود،بالتبع زمانی که او ادعای تقلب در انتخابات را مطرح می کند، و زمانی که روبروی نظام می ایستد و دوشادوش ابوزوسیون قرار می گیرد، بدنه ی اجتماعی طرفدار او نیز با نظام زاویه پیدا می کند، زاویه ای که شاید روز به روز هم بر عمق آن در این سال ها افزوده می شد. این فاصله و شکاف فقط بین طیفی از مردم با نظام نبود، بلکه بین طیفی از مردم، با بخش دیگری از مردم نیز بود. و البته مشخصا این شکاف و فاصله، که موجب بی اعتمادی آن دسته از مردم نسبت به نظام اسلامی می شود، اصلا مطلوب نبوده  و نیست و باعث از دست رفتن بخشی از نیرو ها و سرمایه های انسانی می شود. و باعث می شود که آن دسته از مردم خود را جدای از نظام تعریف کرده و جمهوری اسلامی را از خود ندانند. و به عبارتی خود را بیرون از نظام ببینند. این طیف احتمالا در این انتخابات یا به روحانی رای داده اند، و یا آنکه متمایل به رای آوردن او بوده اند، بنابر این رای آوردن روحانی، و قرار گرفتن او در جایگاه ریاست جمهوری نظام، باعث می شود این قشر دوباره خود را درون نظام اسلامی و نه مقابل آن ببیند، و در نتیجه شکاف ایجاد شده به مرور پر شود. و اعتماد آن ها به نظام هم به مرور برگشته و بخشی از افکار نادرست آنها نسبت به نظام نیز از بین برود. (بازهم مقایسه کنید با رای آوردن جلیلی یا حتی قالیباف، این بخش زمانی شاید اگر گزینه ی مطلوبشان رای نمی آورد، دوباره در جایگاه قبلی خود به عنوان کسانی که با نظام مشکل دارند قرار می گرفتند)

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

این مسئله گاهی در ذهن ما مردم شکل می گیرد،که آیا نمی شود ما حکومت اسلامی داشته باشیم، اما این دشمنی ها وجود نداشته باشد ؟ یا به عبارت شفاف تر اگر این دشمنی ها و ضرر هایی که در اثر آن به ما وارد می شود به خاطر اسلام است، نمی شود ما طوری مسلمان باشیم و حکومت اسلامی هم داشته باشیم اما این دشمنی ها ایجاد نشود ؟ یک جور اسلام و مسلمانی کم ضرر تر یا بی ضرر تر ؟

رهبری در جایی می گویند: « من نمى‌گویم که دشمنیهاى امریکا، بر اوضاع کشور و ملت عزیز ما اثرى نگذاشته است. چرا؛ اینها به مصالح ملت ما ضرر زدند. اینها با تحمیل جنگ، ما را هشت سال عقب انداختند. ما را که باید در جاده سازندگى حرکت مى‌کردیم، مجبور به دفاع از کشور کردند و بسیارى از منابع اساسى ما را نیز در داخل کشور و در حین جنگ از بین بردند. بنابراین، ضرر از سوى دشمن حتمى است و در این، تردیدى نیست. منتها یک واقعیت بسیار روشن هم وجود دارد و آن این است که ملت ایران، با ایستادگىِ و مقاومت خود، توانسته است توطئه‌هاى دشمنان را که مى‌خواستند او را به تسلیم وادارند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط شوند و داراییهاى این ملت را مثل پنجاه سال،صدسال گذشته غارت کنند، خنثى‌ و آنان را ناامید کند.» یعنی ما از دشمنان خود ضرر و آسیب دیده ایم و آن ها باعث مشکلاتی برای مردم شده اند، در ادامه در بیان دلایل این دشمنی می گوید :«علل این دشمنیها، مواردى است که عرض مى‌کنم: در درجه اوّل مسأله تفکیک نشدن دین از سیاست و از صحنه زندگى است.» یعنی «حکومت اسلامی» و وارد کردن و نقش دادن به دین در سیاست و صحنه ی زندگی یکی از علل این دشمنی ها است. پس ما به خاطر آنکه دین را در سیاست و صحنه ی زندگی دخالت داده ایم با دشمنی هایی روبرو شدیم که به ما ضرر زده اند. 

عده ای هم از همین مسئله استفاده کرده و به ایجاد شبهه ی «ناکارآمدی دین» در صحنه ی اداره ی زندگی و سیاست می پردازند. و می گویند :«جمهوری اسلامی ادعا می کند که برخی از مشکلاتش به خاطر دشمنی هایی است که با او می شود، و علت این دشمنی ها را هم «اسلام» و «آرمان های اسلامی» می داند، اما مردم برای یک زندگی بهتر و مرفه تر انقلاب کرده بودند، نه آنکه با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند. پس بهتر است که دین و آرمان های دینی را در امر اداره ی حکومت دخالت ندهیم تا این دشمنی ها و مشکلات پیش نیاید، مردم هم به مسلمانیشان برسند، یعنی  اسلام داشته باشیم، اما بدون حکومت اسلامی و بدون مشکلات، یا لااقل اگر می خواهید حکومت اسلامی هم باشد کمی تندروی را کنار گذاشته و دست از این آرمان ها برداریم.»

  • معین فاطمی

جلیلی و قالیباف

بسم الله الرحمن الحیم

 

این روز ها بین خیلی از دوستان بحث بر سر دوگانه ای است که یک سرش محمد باقر قالیباف ایستاده و سر دیگرش سعید جلیلی،برای من هم هر دوی این دو سر مهم هستند،و به هر دوی آنها فکر می کنم.اما در اینجا قصد بررسی همه ی نقاط قوت و ضعف آنها و ابعاد مختلف را ندارم،بلکه فقط قصد بررسی بخشی از ماجرا را دارم .

طرفداران قالیباف از توان اجرایی او،سابقه ی مدیریتیش در ناجا ،قرارگاه خاتم الانبیاء و شهرداری تهران میگویند.از دستاورد های او و از کار هایی که در شهرداری کرده است.از پارک ها و تونل ها و اتوبان افتتاح شده. و از اینکه شهر به سمت عدالت و پیشرفت رفته است.قالیباف مرد عمل است.یک مدیر باتجربه ،پرتوان و جوان.

آنها می گویند کشور ما به یک مدیر با سابقه و قوی احتیاج دارد.چرا که اکنون فرصت آزمون و خطا نیست.شرایط کشور بسیار حساس است و فشار مشکلات مردم را آزار می دهد.

در مقابل طرفداران جلیلی از سابقه ی او در شورای عالی امنیت ملی می گویند.و نتیجه می گیرند که از مسائل مختلف کشور اطلاع دارد و می تواند مشکلات را حل کند.از مدیریت موفق او در شورا و در جریان مذاکرات می گویند.

اما در مورد سابقه ی اجرایی و تجربه، من امتیاز بیشتر را به قالیباف می دهم،او حقیقتا در این زمینه کارنامه ی پر تری دارد.جلیلی تجربه ی مدیریت یک سیستم را ندارد.یک سیستم با یک شورا تفاوت می کند.اما قالیباف این تجربه را در کارنامه ی خود دارد..و البته کارنامه اش هم کارنامه ی در مجموع مثبتی به نظر می رسد.

  • معین فاطمی

 

بسم الله الرحمن الحریم

سایت رجانیوز مطلبی را  در ارتباط با پیشرفت و عدالت کار کرد،که همان شد مقدمه ای برای نوشتن این متن،در متن زیر دیدگاه بیان شده را نقد کرده ام،و البته دیدگاه دیگری را بیان نموده ام :
یکم به نظرم این کار، که ما بخشی از صحبت ها یا یک جمله از فرد را در نظر گرفته و از آن نتیجه گیری کنیم کار چندان درستی نیست.به خصوص آنکه آن جمله از قطعیت لازم برای نتیجه گیری ما بر خوردار نباشد.

دوم بهتر است به جای کار اول،ابتدا با توجه به صحبت های مختلف فرد و با دلایل کافی منظومه ی فکری وی تبیین شود و سپس آن منظومه ی فکری نقد شود.البته این کار دشواری است،پس اگر هم قرار است بر مینای گزاره های محدودی نتیجه پیری شود باید توجه کرد که آن گزاره ها حقیقتا معنای گفته شده را داشته باشند .

سوم : مطلب زیر را با توجه به صحبت های آقای قالیباف در گفتگوی ویژه ی خبری نوشته ام و نه صحبت های دیگرشان،یعنی به نظرم از این صحبت ها آن نتیجه ی گرفته شده را،نمی توان گرفت!

اما در مورد این جملات آقای قالیباف : «‌ به نظر من این بحث یک مقدمه ای دارد مقدمه اولش این است بنده اگر رئیس دولت شدم می خواهم تصمیم بگیرم برای پیشرفت کشور چون تا پیشرفت اتفاق نیفتد عدالت در واقع توزیع فقر است اگر تازه خوب توزیع کنیم »
برخی دوستان از این بخش از صحبت های آقای قالیباف نتیجه گرفته اند

  • معین فاطمی

وقتی داشتم این مطلب را می نوشتم برنامه ای در صدا و سیما داشت از خواص حرز امام جواد (ع) می گفت،گفتم این وبلاگ هم منور شود.ان شاء الله که اینجا را هم از شر بلا حفظ کند.ان شاء الله که قلم ما را هم از شر وسوسه ها نجات دهد.ان شاء الله که ما را هم حفظ کند.

یا نُورُ یا بُرْهانُ یا مُبینُ یا مُنیرُ یا رَبِّ اِکْفِنى الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ وَ

اى نور و اى دلیل روشن و اى آشکارکننده اى نوربخش پروردگارا کفایتم کن از شرور و آفات روزگار و

اَسْئَلُکَ النَّجاةَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِى الصُّورِ

از تو خواهم رهایى را در روزى که دمیده شود در صور

  • معین فاطمی

بسم الله الرحمن الرحیم

این اولین پستی است که می گذارم،مقارن شد با میلاد با سعادت امام جواد (ع) ، نمی دانم بعدا چه پیش می آید،کی می داند بعدا چه می شود ؟! وضو گرفتیم و شروع کردیم،نوشتن خیلی مسئولیت دارد.برای کلمه کلمه ی این نوشته ها شاید بعدا باید جواب بدهیم.خدا خودش به خیر کند ! ننویسم هم می گویند چرا ننوشتید ! شاید این وبلاگ کوچک ما هم یک حرف هایی درش زده بشود که به درد کسی بخورد ،شاید حرف های ما هم یک وقت دل کسی را بارانی کند ،شاید یک وقت یک جایی برای ما هم دعا کند ،از آن دعا ما هم شاید آدم شدیم یک وقت ! 

اللهم اجعل عاقبة امورنا خیراً

یا علی مدد

  • معین فاطمی