تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

طبقه بندی موضوعی

چرخش دین بر زبان

يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

این مسئله گاهی در ذهن ما مردم شکل می گیرد،که آیا نمی شود ما حکومت اسلامی داشته باشیم، اما این دشمنی ها وجود نداشته باشد ؟ یا به عبارت شفاف تر اگر این دشمنی ها و ضرر هایی که در اثر آن به ما وارد می شود به خاطر اسلام است، نمی شود ما طوری مسلمان باشیم و حکومت اسلامی هم داشته باشیم اما این دشمنی ها ایجاد نشود ؟ یک جور اسلام و مسلمانی کم ضرر تر یا بی ضرر تر ؟

رهبری در جایی می گویند: « من نمى‌گویم که دشمنیهاى امریکا، بر اوضاع کشور و ملت عزیز ما اثرى نگذاشته است. چرا؛ اینها به مصالح ملت ما ضرر زدند. اینها با تحمیل جنگ، ما را هشت سال عقب انداختند. ما را که باید در جاده سازندگى حرکت مى‌کردیم، مجبور به دفاع از کشور کردند و بسیارى از منابع اساسى ما را نیز در داخل کشور و در حین جنگ از بین بردند. بنابراین، ضرر از سوى دشمن حتمى است و در این، تردیدى نیست. منتها یک واقعیت بسیار روشن هم وجود دارد و آن این است که ملت ایران، با ایستادگىِ و مقاومت خود، توانسته است توطئه‌هاى دشمنان را که مى‌خواستند او را به تسلیم وادارند و دوباره بر سرنوشت این کشور مسلّط شوند و داراییهاى این ملت را مثل پنجاه سال،صدسال گذشته غارت کنند، خنثى‌ و آنان را ناامید کند.» یعنی ما از دشمنان خود ضرر و آسیب دیده ایم و آن ها باعث مشکلاتی برای مردم شده اند، در ادامه در بیان دلایل این دشمنی می گوید :«علل این دشمنیها، مواردى است که عرض مى‌کنم: در درجه اوّل مسأله تفکیک نشدن دین از سیاست و از صحنه زندگى است.» یعنی «حکومت اسلامی» و وارد کردن و نقش دادن به دین در سیاست و صحنه ی زندگی یکی از علل این دشمنی ها است. پس ما به خاطر آنکه دین را در سیاست و صحنه ی زندگی دخالت داده ایم با دشمنی هایی روبرو شدیم که به ما ضرر زده اند. 

عده ای هم از همین مسئله استفاده کرده و به ایجاد شبهه ی «ناکارآمدی دین» در صحنه ی اداره ی زندگی و سیاست می پردازند. و می گویند :«جمهوری اسلامی ادعا می کند که برخی از مشکلاتش به خاطر دشمنی هایی است که با او می شود، و علت این دشمنی ها را هم «اسلام» و «آرمان های اسلامی» می داند، اما مردم برای یک زندگی بهتر و مرفه تر انقلاب کرده بودند، نه آنکه با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند. پس بهتر است که دین و آرمان های دینی را در امر اداره ی حکومت دخالت ندهیم تا این دشمنی ها و مشکلات پیش نیاید، مردم هم به مسلمانیشان برسند، یعنی  اسلام داشته باشیم، اما بدون حکومت اسلامی و بدون مشکلات، یا لااقل اگر می خواهید حکومت اسلامی هم باشد کمی تندروی را کنار گذاشته و دست از این آرمان ها برداریم.»

این مسئله به شیوه های مختلف بروز می کند، گاهی در شعار :«نه غزه نه لبنان» متجلی می شود، گاهی در این حرف که «مگر ما خودمان مشکل نداریم، فقیر نداریم ؟ چرا به فلان کشور محروم کمک می کنیم ؟ » و جایی دیگر می شنوی که می گویند:« چرا باید به فلسطینیان که شیعه هم نیستند کمک کنیم ؟ » و . . .

اما نکته ای که در اینجا لازم است در نظر بگیریم تفاوت دو نگاه به دنیا است، و البته نسبت بین دین و دنیا، اگر نگاه به دین نگاهی مانند آنچه در ، «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون» (مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.) آورده شده است، باشد، ممکن است نتیجه بسیار تفاوت کند با آن نگاهی که مثلا امام حسین (ع) به دین و دنیا دارد.
اگر هدف ما از این حکومت صرفا یک هدف مادی باشد، این نوع نگاه نتایج و شاید حتی مسیر متفاوتی را برای ما رقم خواهد زد تا آن نگاهی که اهداف انقلاب و حکومت را اهدافی معنوی قرار می دهد، البته اهداف مادی را هم رد نمی کند و به دنبال آن نیز هست، اما هدف والاتر و برتر را آن هدف معنوی می داند.
امام خمینی در جایی می گوید: «علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را میخواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را میخواهیم مرفه کنیم. شما به معنویات احتیاج دارید، معنویات ما را اینها بردند. دلخوش نباشید که تنها مسکن میسازیم ، آب و برق را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم اتوبوس را برای طبقه مستمند مجانی میکنیم دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم. اینها شما را منحط کردند؛ این قدر دنیا را پیش شما جلوه دادند ‌که خیال کردید همه چیز ‌این ‌است.»
نتیجه ی نگاه ابتدایی به دین، در نگاه به حکومت دینی نیز منعکس می گردد، یعنی نگاهی که فرد به حکومت دینی دارد، بیشتر برآورنده ی نیاز های مادی و در چهارچوب بهره های دنیوی تعریف می گردد. اما نگاه اصلی و حقیقی که حکومت دینی بر مبنای آن ایجاد شده است هدفی معنوی است که البته درصدد ایجاد رفاه مادی هم هست. تا زمانی که بین اهداف معنوی و اهداف مادی تضادی به وجود نیاید و تداخلی ایجاد نگردد، تفاوت این دو نگاه چندان محسوس نخواهد بود. اما آن جایی که فرد باید بین اصول و باور های مذهبی خود و بهره ی مادی یکی را انتخاب کند، تفاوت این دو نگاه به خوبی روشن می گردد، یک نگاه حاضر به پذیرش ضرر مادی برای هدف والاتر و معنوی خویش است (و البته ممکن است بعدا ضرر مادی را قابل جبران بداند) و نگاه دیگر خیر.
تفاوت این دو نوع نگاه به حکومت اسلامی، دو انتظار مختلف را از آن در پی دارد، یک نگاه از حکومت انتظار دارد تا در آن اهداف معنوی پیشرفت نماید و البته در اهداف مادی هم پیشرفت کند، اما اگر جایی باید برای اصول معنوی خویش ضرری مادی را متحمل بشود، از آن ابایی ندارد، و نگاه دیگر تا زمانی پشتیبان دین و حکومت دینی خواهد بود که تداخل ذکر شده پیش نیاید.
واضح است که تفاوت این دو نوع نگاه در حوزه های مختلف جهت گیری های مختلفی را در پی خواهد داشت، مثلا در حوزه ی سیاست خارجی،اقتصادی و اجتماعی،فرهنگی و . . . . ممکن است یک نگاه مثلا دفاع از مظلومین را در حد بضاعت خویش طبق اصول معنوی خود لازم بشمارد و نگاه دیگر خیر، چراکه برای آن دفاع باید متحمل ضرر بشود.
مسئله ی دیگری که باید به آن توجه کرد آن است که دو نگاه گفته شده علاوه بر آنکه در اهداف با یکدیگر تفاوت دارند، در «روش رسیدن به اهدف» خود نیز با یکدیگر تفاوت می کنند، البته در اینجا نگاه مادی را به طور کلی-چه همراه با دین باشد و چه نه-  بررسی می کنیم. در نگاه معنوی، مشخص است که روش تعیین شده برای اهداف نیز باید در چهارچوب آن دین باشد و فرد برای رسیدن به اهداف نمی تواند از هر راه و روشی استفاده کند و هدف معنوی به نوعی در روش رسیدن به آن هم جریان دارد و محدودیت هایی را ایجاد می کند، اما در نگاه دیگر شاید بتوان روش رسیدن به هدف را با جمله ی «هدف وسیله را توجیه می کند» تقریب زد. (اینجا به طور کامل از ماکیاولیسم صحبت نمی کنیم، بلکه از هرچه غیر از شیوه ی دینی و معنوی و اسلامی که در رفتار ائمه منعکس گشته است صحبت می کنیم. البته ممکن است سعی شود تا برخی اصول اخلاقی یا وجدانی زیر پا نهاده نشوند، اما معمولا توجیهاتی ارائه می شوند تا اجازه ی زیر پا نهادن آن اصول هم صادر شود)
تفاوت این دو مشی مختلف، خود را در رفتار حاکم اسلامی و مسئولین حکومتی نیز نشان می دهد (یعنی انتظار داریم که نشان بدهد) . این مسئله که علی (ع) به  ندانستن علم جنگ و بی سیاستی متهم می شد و در عوض شخصیت های دیگر به سبب حیله گری سیاستمدارتر از او معرفی می شدند می تواند مثالی برای تفاوت این دو خط مشی باشد. یک خط بر اساس اصل تقوا و با آگاهی دادن و مبتنی بر حق و حقیقت می خواهد به پیش برود و خطی دیگر با دامن زدن به جهل مردم، و اسبابی مثل پول و ثروت، و با ریا و تزویر و تطمیع افراد و با هدف کسب قدرت مسیر خود را به پیش می برد. و واقعیت دردناک تاریخ آن است که این جریان توانسته است ضرباتی را به خط اول وارد سازد و ما این را به خوبی در تاریخ ائمه مشاهده می کنیم.
نتیجه ی بحث آنکه باید این دو تفاوت ، «تفاوت در اهداف» و «تفاوت در روش رسیدن به آنها» را در مسئله ی حکومت دینی مورد توجه قرار داد. تا اولا شخص تصور نادرست و انتظار نادرست از حکومت دینی نداشته باشد، و آن را به عدول از اهدافی که ذکر می کرده است متهم نسازد و دیگر آنکه آمادگی پذیرفتن برخی مسائل که برای حکومت دینی شاید اجتناب ناپذیر باشد را داشته باشد. و ممکن است تحت شرایطی حکومت اسلامی اگرچه خود و ماهیت آن موجب اشکال نیست، اما به سبب برخی عوامل خارجی (منظور از خارجی در اینجا خارج از مرز ها نیست بلکه خارج از آن چهارچوب فکری اسلامی است،یعنی ممکن است در داخل مرزبندی سیاسی آن نیز باشد اما عامل خارجی برای ذات حکومت اسلامی حساب شود) برای صیانت و رسیدن به اهداف معنوی متحمل ضرر هایی بشود و مشکلاتی برای اعضایش رقم بخورد که در صورتی که این حکومت اسلامی نبود می توانست با عدول از اصول خویش و یا استفاده از آن ابزار هایی که برای حکومت اسلامی به دلیل چهارچوب های دینی و معنوی ممنوع است از  این ضررها جلوگیری کند. و یا ممکن است به دلیل روش رسیدن به هدف در مقطعی متحمل شکستی شود.

البته این بدان معنا نیست که در حکومت اسلامی  اهداف مادی اصلا مهم نیستند، بلکه « تلاش مادّى، یک وظیفه است. فعّالیت در مسیر سازندگى، یک وظیفه است. اما مجذوب شدن و دلبسته شدن و ترجیح دادنِ لذّتهاى دنیا و لذّتهاى مادّى بر راه خدا، یک امر ضدّ ارزش و خلاف وظیفه است.» یعنی آنچه مذموم است دلبستن به دنیا و فریفته شدن به آن، و در نتیجه دوری از معنویت است « امروز ملت عزیز ما، احتیاج به این دارد که هر فردى، در درون و در دل خود، راهى به سوى خدا و معنویّت باز کند. باید روزبه‌روز بر معنویّت خودمان اضافه کنیم. جلوه‌هاى دنیا و فریبندگیهاى زندگى مادّى، نباید ما را مجذوب خود کند.» این موضع شفاف حکومت اسلامی به جلوه های مادی زندگی است. و البته تفاوت مهم حکومت اسلامی با نظام های دیگر همین است که در اثر دلبستگی به دنیا معنویت خود را فراموش نمی کند و اهداف معنوی را نیز در نظر می گیرد.و به عبارتی «عبید الدنیا» نیست بلکه «عبدالله» است.

اما شیوه ی برخورد ما با این دشمنی ها و مشکلات خارجی چه باید باشد؟ نکته ای در اینجا باید توجه کنیم آن است که دشمنی تا زمانی که علت آن باقی است، حتی اگر نمود نداشته باشد،به طور مخفیانه به قوت خود باقی خواهد ماند. در مورد «حکومت اسلامی» ،با توجه به آنکه بخش عمده ای از علل این دشمنی ها آرمان ها و اهداف اصیل اسلامی ما هستند، تا زمانی که در راه این آرمان ها قدم برداریم دشمنی ها به قوت خود باقی خواهند ماند. اینجا انتخاب با ما است که می خواهیم اسلامی حسینی داشته باشیم یا دین لقلقه ی زبانمان باشد ؟ وقتی افق نگاه ما صرفا مادی نباشد دگر در مسیر این مقاومت شکست معنا نخواهد داشت. و فارغ از نتیجه پیروز خواهیم بود. البته در نهایت پیروزی مادی هم از آن جریان حق خواهد بود، به شرط آنکه پیروان این جریان حقیقتا به میدان مقاومت بیایند. این درسی است که ما از تاریخ می گیریم.« آن روز هم ،دشمنان و معارضان گوناگونی در مقابل پیامبر بودند ، چه گروه های مسلح عرب_وحشی هایی که در بیابان های حجاز و یمامه ، همه جا پراکنده بودند و دعوت اسلام باید آن ها را اصلاح می کرد و آنها مقاومت می کردند_ و چه پادشاهان بزرگ دنیای آن روز _دو ابر قدرت آن روز عالم_یعنی ایران و امپراتوری روم که پیامبر نامه ها نوشت،مجادله ها کرد،سخن ها گفت،لشکر کشی ها کرد،سختی ها کشید،درمحاصره ی اقتصادی افتاد و کار به جایی رسید که مردم مدینه گاهی دو روز و سه روز ،نان برای خوردن پیدا نمی کردند. تهدید های فراوان از همه طرف ،پیامبر را احاطه کرد.بعضی از مردم نگران می شدند،بعضی متزلزل می شدند، بعضی نق می زدند ،بعضی پیامبر را به ملایمت  و سازش تشویق می کردند،اما پیامبر در این صحنه ی دعوت و جهاد ، یک لحظه دچار سستی نشد و با قدرت،جامعه ی اسلامی را پیش برد،تا به اوج عزت و قدرت رساند، و همان جامعه بود که به برکت ایستادگی پیامبر در میدان ها ی نبرد و دعوت، در سال های بعد توانست به قدرت اول دنیا تبدیل شود.»

نکته ی مهم این است که این تنها دشمنان نیستند که به ما ضربه می زنند، بلکه خود ما هم می توانیم به خودمان ضربه بزنیم،یعنی ضعف مسئولان و کوتاهی ما می تواند باعث ضربه خوردن ما بشود و در این نوشته ما قصد نادیده گرفتن این بحث را نداریم،چه آنکه حضرت امیر در همان خطبه ی جهاد می فرمایند :«خدا پدرشان را بیامرزد! آیا هیچ یک از آنها، از من با سابقه تر و پیشگام تر در میدان هاى نبرد بوده است؟ هنوز بیست سال از عمرم نگذشته بود که آماده جنگ شدم و الآن، از شصت گذشته ام، ولى چه کنم؟ آن کس که فرمانش را نبرند طرح و تدبیرى ندارد» به عنوان مثال در اینجا عدم تبعیت از رهبری یکی از عوامل شکست عنوان می شود، که رهبر حتی علی هم که باشد، اگر از فرمان او اطاعت و تبعیت نشود ممکن است به شکست بینجامد. و قبل از آن دو عامل دیگر را هم برای شکست ذکر می کند، یکی عدم اتحاد و دیگری سستی در مقابل دشمن: « که آنها در مسیر باطل خود، چنین متّحدند و شما، در طریق حقّتان، این گونه پراکنده و متفرّق! روى شما زشت باد! و همواره غم و اندوه قرینتان باد! چرا که (آنچنان سستى و پراکندگى به دشمن نشان دادید که) هدف تیرها قرار گرفتید، پى درپى به شما حمله مى کنند و شما به حمله متقابل دست نمى زنید» یعنی اگر ما در حق خود متحد باشیم می توانیم در مقابل دشمنان پیروز شده و پیروزی مادی را هم به دست آوریم. پس لازمه ی این پیروزی تلاش، مقاومت، و عدم تفرقه و سستی و کوتاهی، و عدم سرپیچی از فرمان رهبری است.

مسئله ی دیگر آن است که اگر ما اسلام را از صحنه ی سیاسی حذف کنیم و این آرمان ها را کنار بگذاریم دیگر مشکل نخواهیم داشت ؟ یعنی آن روزی که ملت ما حکومت اسلامی نداشت مشکلات وجود نداشتند ؟ جواب آن است که اگر چه آن روز ما تحریم نمی شدیم، یعنی ضرر های فعلی که از دشمنی ها به ما می رسد نبود، اما گونه ای دیگر از ضرر ها و مشکلات را متحمل می شدیم. تفاقا تاریخ معاصر کشورمان به ما درس می دهد که هر زمان ما پای اسلام و آرمان های آن ایستاده ایم برای ملت ما پیروزی به ارمغان آورده است. ماجرای تحریم تنباکو و مثال های متعدد دیگر نشان می دهند که راه پیروزی حقیق و نهایی ما اتفاقا ایستادگی در راه اسلام است. و نکته ی دیگر آنکه همه ی کشور های دنیا با مشکلات مختلف و دشمنان مختلف دست و پنجه نرم می کنند.و تضمینی وجود ندارد که ما اگر دست از اهداف خود برداریم تمام دشمنی ها تمام شود.

مطلب دیگری که شاید بد نباشد به آن پرداخت این سوال است که در نهایت امر و در یک نگاه کلی و طولانی مدت آیا بدون حکومت الهی و اسلامی بشر می تواند به سعادت حقیقی و بهره های مادی در همین دنیا برسد؟ و سوال دیگر آنکه اشکال دیگر حکومتی به جز الهی تا چه حد می توانند سعادت دنیوی بشر و رفاه مادی او را برایش به ارمغان بیاورند که البته نگاهی به تاریخ و شرایط فعلی بشریت تا حدی پاسخ به این مطلب را روشن می سازد ، که اینطور نیست و بشر امروز اتفاقا به دلیل دوری از آموزه های دینی و معنویت با مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم می کند. (البته منظور از سعادت دنیوی برای همه است، و نه اینکه عده ای به سختی بیفتند تا عده ای دیگر در رفاه باشند )که در اینجا به پاسخ این سوال و بررسی آن نمی پردازم.

پی نوشت 1: برخی دیگر از عوامل دشمنی در کلام رهبری : 

_یکى دیگر از علل دشمنیهاى استکبار با ما، همین موضوع است که گفته‌ایم: دولت غاصب صهیونیست، باید بساط خود را جمع کند. یهودیها مى‌توانند در فلسطین بمانند، اما حکومت در فلسطین، متعلّق به ملت فلسطین و فلسطینیهاست و آنها، مثل همه کشورهاى دیگر، هرکس را خواستند آن‌جا نگه مى‌دارند.

_مسأله دیگر، حمایت معنوى و سیاسى ما از همه کسانى است که در راه اسلام و حاکمیت اسلامى تلاش مى‌کنند. 

_یکى دیگر از مسائلى که دشمن را خشمگین مى‌کند، دفاع از ملتهاى مسلمان است. 

_از دیگر مسائلى که دشمن استکبارى را نسبت به جمهورى اسلامى خشمگین مى‌کند، این است که ما با تحمیل فرهنگ غرب بر ملتهاى مسلمان، مخالفیم.

پی نوشت 2: در این باب خیلی بحث هست، در اینجا قسمت کوچکی از مطلب طرح شد.

نظرات  (۱)

  • علیرضا مهری
  • سلام

    متن را خواندم طولانی بود و پراکنده. به نظرم چند موضوع را در یک مطلب مطرح کردید درحالی که پیوستگی با هم ندارند و شما به هم مرتبطش کردید

    پاسخ:
    سلام
    بله متن طولانی بود،علتش هم این بود که به نظرم بحث گسترده ای هست، ابعاد مختلفی داره، اول قصد داشتم در دو تا متن جداگانه اون رو قرار بدم، اما احساس کردم پیوستگی مطلب این اجازه رو نمی ده.
    اگر به طور دقیق تر بگید اون چند موضوع که مطرح شده چیه ممنون می شم.
    من کل مطلب رو حول ابعاد مختلف یک موضوع نوشتم، که چند پاراگراف ابتدایی به همین مطلب اشاره داره.
    با تشکر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی