تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

تصنیف

چو ما در فقر مطلق پاکبازیم، بجز تصنیف نادانی ندانیم . . .

طبقه بندی موضوعی

قالیباف،عدالت و پیشرفت

شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۴۱ ب.ظ

 

بسم الله الرحمن الحریم

سایت رجانیوز مطلبی را  در ارتباط با پیشرفت و عدالت کار کرد،که همان شد مقدمه ای برای نوشتن این متن،در متن زیر دیدگاه بیان شده را نقد کرده ام،و البته دیدگاه دیگری را بیان نموده ام :
یکم به نظرم این کار، که ما بخشی از صحبت ها یا یک جمله از فرد را در نظر گرفته و از آن نتیجه گیری کنیم کار چندان درستی نیست.به خصوص آنکه آن جمله از قطعیت لازم برای نتیجه گیری ما بر خوردار نباشد.

دوم بهتر است به جای کار اول،ابتدا با توجه به صحبت های مختلف فرد و با دلایل کافی منظومه ی فکری وی تبیین شود و سپس آن منظومه ی فکری نقد شود.البته این کار دشواری است،پس اگر هم قرار است بر مینای گزاره های محدودی نتیجه پیری شود باید توجه کرد که آن گزاره ها حقیقتا معنای گفته شده را داشته باشند .

سوم : مطلب زیر را با توجه به صحبت های آقای قالیباف در گفتگوی ویژه ی خبری نوشته ام و نه صحبت های دیگرشان،یعنی به نظرم از این صحبت ها آن نتیجه ی گرفته شده را،نمی توان گرفت!

اما در مورد این جملات آقای قالیباف : «‌ به نظر من این بحث یک مقدمه ای دارد مقدمه اولش این است بنده اگر رئیس دولت شدم می خواهم تصمیم بگیرم برای پیشرفت کشور چون تا پیشرفت اتفاق نیفتد عدالت در واقع توزیع فقر است اگر تازه خوب توزیع کنیم »
برخی دوستان از این بخش از صحبت های آقای قالیباف نتیجه گرفته اند
که ایشان پیشرفت را بر عدالت اولویت داده اند،در صورتی که آنچه بیشتر از اینجا بر می آید بیان لزوم پیشرفت است و نه عدم اهمیت عدالت.یعنی آقای قالیباف بر این امر تاکید دارند که اگر پیشرفت اتفاق نیفتد ،وضعیت ما مطلوب نخواهد بود ،حتی اگر عدالت باشد . شاید علتی که باعث شده دوستان به این نتیجه برسند آن باشد که آقای قالیباف ابتدا بحث «پیشرفت» را مطرح کرده است و گفته است که می خواهد برای «پیشرفت» کشور تلاش کند.اما آیا این حقیقتا این مطلب را نشان می دهد که ایشان پیشرفت را بر عدالت برتری داده است ؟ آیا به تنهایی می توان از این حرف آن نتیجه را گرفت ؟ یعنی آیا از این صحبت های ایشان می توان نتیجه گرفت که به عقیده ی او ما اول باید «پیشرفت» کنیم ،ولو نا عادلانه، و بعد سعی کنیم «عدالت» ایجاد کنیم ؟ یعنی همان ایده ی نادرستی که برخی در کشور ما به دنبالش بودند ؟ همچنین خوب است به این قسمت از صحبتشان هم توجه کنیم،که در همان جمله گفته اند «اگر تازه خوب توزیع کنیم» ! حال یعنی ایشان به عدالت توجه ندارد یا آنکه آن را اولویت دوم می داند ؟ لااقل از این صحبت ایشان به تنهایی نمی شود چنین نتیجه ای را گرفت ! برای مثال به این بخش از سخنان رهبری توجه کنید :« عدالت هم در دل پیشرفت است.  پیشرفت، فقط پیشرفت در مظاهر مادى نیست؛ در همه‌ى ابعاد وجودى انسان است» پس باید گفت رهبری هم در اینجا پیشرفت را بر عدالت مقدم دانسته اند و این خلاف گفتمان انقلاب است ؟! , البته ایشان جای دیگری به طور شفاف تر و شبیه تر به حرف قالیباف گفته اند : « نه عدالتِ بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پیشرفت یعنی برابری در عقب‌ماندگی، برابری در فقر؛ این را نمی‌خواهیم. پیشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی‌کنیم؛ پیشرفت، همراه با عدالت.» البته رهبری در موارد متعددی این مفهوم را یادآور شدند که :« پیشرفت منهاى عدالت، از نظر اسلام اصلاً پیشرفت نیست.» اما به طور مشخص هم در عبارتی گفته اند «عدالت هم در دل پیشرفت است»

نکته ی بعدی آن است که آقای قالیباف چند لحظه بعد به بحث عدالت می پردازد « ما یک وقت عدالت، عدالت فردی است که خوب مشخص و روشن است در عدالت فردی باید فرصت ها را برای همه برابر باشد یک وقت عدالت ما عدالت اجتماعی است بابا ما همه گروهها راببنیم همه اقشار را ببینیم همه اقوام را ببینیم امروز بعضی اقوام احساس می کنند اصلاً سهمی تو دولت ندارند بعضی از گروهها احساس می کنند سهمی ندارند کشاورز ما کارگر ما صنعتگر ما پزشک ما در واقع انجمن های علمی ما اساتید ما دانشگاه ما دانشجوی ما زنان ما همه خودشان را باید ببینند از حقوق اجتماعی باید برخوردار باشند ما باید عدالت جغرافیایی داشته باشیم الان شما نگاه کنید هر کسی به مرکز نزدیک تر است برخوردارتر است هر کسی در دولت از استانش از شهرش کسی باشد برخوردار است اینها به نظر من نمی شود نمونه این را در شهر تهران می بینید که ما اولین کاری که انجام دادیم بحث فاصله بین شمال و جنوب شهر که منطقه برخوردار و منطقه فقیر بوده حاشیه نشین بود حل کردیم نمونه اش خیلی روشن و مشخص است اولین بار است که با قدرت و با اطمینان عرض می کنیم که این رعایت شده و در واقع پیش رفته.» نکته ی جالب آنکه بحث ایشان در مورد عدالت در قسمت مشخص شده (قسمت های بولد شده را مقایسه کنید )در صحبت های رهبری هم دیده می شود :«به نظر ما عدالت، کاهش فاصله‌هاى طبقاتى است،کاهش فاصله‌هاى جغرافیائى است. اینجور نباشد که اگر یک مرکزى، یک استانى، یک شهرى، یک کوره دهى از مرکز دور است، در یک نقطه‌ى دور جغرافیائى کشور قرار گرفته است، دچار محرومیت باشد؛ اما آنجائى که نزدیک است، برخوردار باشد؛ این عدالت نیست. هم فاصله‌هاى طبقاتى باید برداشته شود، فاصله‌هاى جغرافیائى باید برداشته شود، هم برابرى در استفاده‌ى از امکانات و فرصتها باید به وجود بیاید »بنابر این آقای قالیباف هم به این مسئله توجه کرده اند وبه نظرم  بی انصافی است اگر بگوییم ایشان عدالت را در نظر نگرفته یا پیشرفت را مقدم دانسته است. چرا که در نگاه رهبری هم این دو باید توامان باشند که آقای قالیباف هم البته با توجه به سوال پرسیده شده در مورد هر دو توضیح داده اند.و شاید بتوان تکیه ی ایشان بر «پیشرفت» را در آن دانست که ایشان شرایط فعلی را به نوعی «عدالت بدون پیشرفت» یا «عدالت شعاری» می دانند.و بنابر این سعی کرده اند راه خودشان را از این شیوه جدا کنند.یعنی نمی شود آن تفکری که می گفت اول «توسعه» ایجاد کنیم و بعدا به «عدالت» برسیم را به ایشان نسبت داد.

اما مسئله و نقدی چه بسا مهم تر از مطلب قبلی می توان به صحبت های آقای قالیباف وارد کرد و آن به این جمله بر می گردد :«حالا خود پیشرفت پیشرفت و عدالت سه بخش است برای پیشرفت چه نیاز داریم برای پیشرفت سه تا شاخصه داریم یک ما باید رشد تکنولوژی داشته باشیم دوم باید رشد اقتصادی داشته باشیم یعنی رشد علمی و تکنولوژی رشد اقتصادی و به نظر من از همه مهمتر رشد اجتماعی و توسعه اجتماعی داشته باشیم».ایشان سه شاخصه برای پیشرفت ذکر کرده اند.«رشد اقتصادی» ، «رشد تکنولوژی» ، «رشد اجتماعی» .اما آیا در گفتمان انقلاب اسلامی هم همین شاخصه ها برای پیشرفت مطرح است ؟ .یعنی کشوری که در این سه جهت پیشرفته باشد از نظر ما یک کشور «پیشرفته» به حساب می آید ؟ آنچه در کلام رهبری می بینیم این مطلب است که : « پیشرفت را عرض کردم؛ مقصود، پیشرفت همه‌جانبه است؛ یعنى پیشرفت مادى و پیشرفت معنوى. پیشرفت مادى را هم نفى نمیکنیم. یعنى مطلقا مسئله‌ى معیشت مردم، مسئله‌ى اشتغال مردم، مسئله‌ى پیشرفتهاى علمى و فناورى را مطلقا دست کم نمیگیریم. اینها کاملا مهم است و باید دنبال شود، تا در این زمینه‌ها فقر نباشد، بیکارى نباشد، گرانى و تورم قیمتها نباشد؛ در این تردیدى نیست. اما در کنارش، به این اکتفا هم نمیکنیم، بلکه باید فکر روشن، اعتقاد عمیق، انگیزه‌ى روزافزون و جوشان و اخلاق انسانى و والاى اسلامى در کنار اینها گسترش پیدا کند» (شاید بگوییم این بحث در صحبت های ایشان در «پیشرفت اجتماعی» بیان شده اما حقیقتا سخت است که این مطلب را بپذیریم ،پیشرفت اجتماعی بیش از آنکه بعد معنوی داشته باشد بعد مادی و دنیایی دارد و این با آنچه منظور اسلام است تفاوت می کند).در جایی دیگری ایشان (رهبری) عنوان می کنند :«مقصود ما از پیشرفت چیست؟ پیشرفت در یک جهت محض نیست. مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همه‌ى ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است» و همچنین در جمله ای که ابتدای بحث هم آوردیم: « عدالت هم در دل پیشرفت است.  پیشرفت، فقط پیشرفت در مظاهر مادى نیست؛ در همه‌ى ابعاد وجودى انسان است که درونش آزادى هم هست، عدالت هم هست، اعتلاى اخلاقى و معنوى هم هست؛ اینها همه در مفهوم پیشرفت هست. البته در آن، پیشرفت مادى، پیشرفت مظاهر زندگى، پیشرفت علمى هم وجود دارد. » حالا مشخص می شود که چرا رهبری «عدالت را در دل پیشرفت» دانسته اند،وقتی تعبیر ما از «پیشرفت» صرفا جنبه ی مادی نداشته باشد و ناظر به بعد معنوی هم باشد چنین پیشرفتی عدالت را هم در دل خود خواهد داشت .و این مطلب یکی از تفاوت های ما با نظام های غربی است که باید بسیار مورد توجه قرارگیرد،تلقی ما از مسائل کشور ومسئله ی پیشرفت کشور صرفا یک تلقی مادی نیست.البته نه به این معنا که به بعد مادی توجه نداریم ،اما غفلت از بعد معنوی و محدود کردن «پیشرفت» به بعد مادی هم جایز نیست. : «ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعه‌ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. » «در حقیقت وقتى میگویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همه‌ى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهت‌گیرى سیاسى‌اش؛ این توسعه‌یافته است»

توجه بسیار زیاد به مسائل معیشتی در گفتمان آقای قالیباف دیده می شود.البته توجه به مسائل معیشتی مردم امری مهم و پسندیده است.اما نباید این مطلب طوری عنوان شود که گویا مهم ترین مسئله برای مردم صرفا همین است و دیگر تفاوتی بین جمهوری اسلامی و یک نظام سرمایه داری نباشد.و از مسائل فرهنگی و معنوی و آنچه انقلاب اسلامی را متمایز می کند غفلت کنیم.

در نهایت از نظر من نقد اصلی باز می گردد به «تعریف» آقای قالیباف از «پیشرفت» در اینجا،که تعریف کامل و چندان درستی نیست و شاخصه هایی که ایشان برای پیشرفت ارائه می کنند چندان برای جمهوری اسلامی مناسب به نظر نمی رسد و ناقص می نماید . البته حقیقتا نمی دانم که در اندیشه ی آقای قالیباف «پیشرفت» بر «عدالت» مقدم است یا خیر،اما گمانم آن است که این بحث جا افتاده ای باشد که «پیشرفت» و «عدالت» باید با یکدیگر باشند ، و از مطالب عنوان شده توسط آقای قالیباف هم به نظر من نمی توانستیم خلاف این را نتیجه بگیریم . اما شاخص های ایشان برای پیشرفت برای من به مراتب نگران کننده تر بودند ،چرا که موضع ایشان در این زمینه از قطعیت لازم برخوردار بود و البته آن را تصحیح یا تکمیل هم نکردند .که البته امیدواریم این امر را در برنامه های بعدشان اصلاح کنند.و در صحبت های بعدی تعریف روشن تر و درست تری را به دست دهند.

پی نوشت : به نظرم صحبت آقای جلیلی در مورد عدالت که با نقل صحبتی از علی (ع) همراه بود،پخته تر به نظر می رسید ،اما با کنار هم گذاشتن این دو صحبت هم به نظرم نمی توانستیم نتیجه بگیریم که صحبت آقای قالیباف خلاف آقای جلیلی است ،چرا که هر «تفاوتی»،لزوما «تضاد» نیست!
اللهم انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی